حرمت



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

نمی دونم چرا یاد تو افتادم...مثل اون لحظه ها که پیش هم بودیممثل وقتی که عشقی بود و حرمت داشت...برای هم عزیز و محترم بودیمهواتو دارم و فکرت نمی زاره...روزای زندگیمو سَر کنم بی غمدلم خیلی گرفته گیج و داغونم...دارم از دست می رم ابری و نم نمدارم از دست می رم بی تو بی مرهممی شینم خیره می شم؛نقطه ها کورن...پا می شم راه می رم؛راها نفَس گیرنتو رو حس می کنم،این ناخودآگاهه...واسه من خاطرات تو نمی میرننمی تونم فراموشت کنم،سخته...عذاب یاد تو زجرآوره هر بارهنوز خیلی دوسِت دارم ولی دیگه...قرار نیست چیزی از نو باز بشه تکرار



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |