داستان کشف اولین بوسه!



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

 در زمانهای بسیار قدیم، زن و مردی پینه‌دوز، یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود. آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه‌کار کنم، ناچار با لب برداشت؛ شیرین بود، ادامه دادند!

 مرد پیش خودش دید که یک طوری شد و دوباره نخ را به دهان گذاشت و به زن گفت بیا دوباره نخ در دهانم گیر کرده اون را بردار....

 زن هم که مزه نخ در زیر دندانهایش مانده بود جلو رفت و به دهان مرد نزدیک شد و آرام گفت این بار نوک نخ خیلی کوتاه است باید با زبانم آن را کمی بیرون بکشم بعد در بیارم.

 همین کار راکرد و زبانش را دور تا دور لبهای مرد به چرخش درآورد تا نوک آن را پیدا کند

 و در همین هنگام بود که مرد تکه نخ را بیشتر به درون دهنش کشید

 و سر نخ در دهان مردک ناپدید شد

 زن هم زبان را بیشتر داخل دهان مرد فرو برد تا دنبال سر نخ بگردد

 این پیدا کردن سر نخ طولانی منجر به کشف بوسه های عاشقانه شد

  بعد آن روززن و مرد دائم در دهان همدیگر نخ پنهان میکردند

 و کارشان هم یادشان رفته بود که پینه دوزی میکنن و همسایه ها هم وقتی جریان را از پشت پنجره میدیدند برای امتحان و فهمیدن موضوع به خانه میرفتند تا دنبال پیدا کردن نخ در دهن همدیگرشوند

  به مرور زمان نخ دیگر مورد استفاده قرار نگرفت و همین طور خالی خالی بازی میکردند

 تا این که الان به این زمان خودمان رسیده.

 که گرفتن بوسه از دهان زن ها کار دشواری برای مردها شده....

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 11 / 8برچسب:,ساعت10:35 قبل از ظهرتوسط yousef | |