شادم که



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

شادم که در شرار تو می سوزم
شادم در خیال تو می گریم
شادم که بعد وصل تو این سان
در عشق بی زوال تو می گریم

پنداشتی که زتو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
اما چه گویمت که جز این آتش
بر جان من شراره ی دیگر نیست

شبها چو در کناره ی نخلستان
کارون زرنج خود بخروش آید
فریاد های حسرت من می گویی
از موجهای خسته بگوشآید

شب لحظه ای به ساحل او بنشین
تا رنج آشکار مرا بینی
شب لحظه ای بسایه خود بنگر
تا روح بیقرار مرا بینی

منبا لبان سرد نسیم صبح سر می کنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو

غم نیست گر کشیده حصاری سخت
بین من وتو پیکر صحراها
من آن کبوترم که بتنهایی
پر می کشم به پهنه ی دریاها

شادم که همچو شاخه ی خشکی باز
در شعله های قهر تو می سوزم
گویی هنوز آن تن تبدارم
کز آفتاب شهر تو می سوزم

در دل چگونه یاد تو میمیرد
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیز یست
کاو را هزار جلوه ی رنگین است

بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی و انجمنم خوانند
نام مرا به ننگ بیالایند
اینان که آفریده یشیطانند

اما من آن شکوفه ی اندوهم
کز شاخه های تو می رویم
شبها ترا بگوشه ی تنهایی
در یاد آ شنای تو می جویم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 4 / 2برچسب:,ساعت1:1 بعد از ظهرتوسط yousef | |