Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم. تمام هستی ام یک قلب پاکست. که آن را زیر پایت می گذارم. 

+نوشته شده در چهار شنبه 6 / 9برچسب: تمام هستی ام یک قلب پاکست,,ساعت9:53 قبل از ظهرتوسط yousef | |

تو رو خواب ديدم بيا زود باش

صداتو شنيدم بيا زود باش

منو انتظارت داره ميكشه

ببين ميزو چيدم بيا زود باش 

پر از انتظارم منو گوش كن 

چراغ غرورت رو خاموش كن 

ما از هم گذشتيم و داغون شديم

فراموش كردم فراموش كن

شب چشم به راهي و بي طاقتي

به اندازه ساله هر ساعتي

بيا زود باش مثل اون روزها

برات گل گرفتم گل صورتي

نذار انتظارم نفس گير شه

بيا خواب من با تو تعبير شه 

نگاه كن گلم ماه كامل شده

چقد حرف دارم نذار دير شه

درارو نبستم بيا زود باش

چقد بي تو خستم بيا زود باش 

همون عطري كه دوست داري زدم

به عشقت نشستم بيا زود باش


 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 29 / 8برچسب:تو رو خواب ديدم,شهاب مظفري,ساعت4:53 بعد از ظهرتوسط yousef | |

 در زمانهای بسیار قدیم، زن و مردی پینه‌دوز، یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود. آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه‌کار کنم، ناچار با لب برداشت؛ شیرین بود، ادامه دادند!

 مرد پیش خودش دید که یک طوری شد و دوباره نخ را به دهان گذاشت و به زن گفت بیا دوباره نخ در دهانم گیر کرده اون را بردار....

 زن هم که مزه نخ در زیر دندانهایش مانده بود جلو رفت و به دهان مرد نزدیک شد و آرام گفت این بار نوک نخ خیلی کوتاه است باید با زبانم آن را کمی بیرون بکشم بعد در بیارم.

 همین کار راکرد و زبانش را دور تا دور لبهای مرد به چرخش درآورد تا نوک آن را پیدا کند

 و در همین هنگام بود که مرد تکه نخ را بیشتر به درون دهنش کشید

 و سر نخ در دهان مردک ناپدید شد

 زن هم زبان را بیشتر داخل دهان مرد فرو برد تا دنبال سر نخ بگردد

 این پیدا کردن سر نخ طولانی منجر به کشف بوسه های عاشقانه شد

  بعد آن روززن و مرد دائم در دهان همدیگر نخ پنهان میکردند

 و کارشان هم یادشان رفته بود که پینه دوزی میکنن و همسایه ها هم وقتی جریان را از پشت پنجره میدیدند برای امتحان و فهمیدن موضوع به خانه میرفتند تا دنبال پیدا کردن نخ در دهن همدیگرشوند

  به مرور زمان نخ دیگر مورد استفاده قرار نگرفت و همین طور خالی خالی بازی میکردند

 تا این که الان به این زمان خودمان رسیده.

 که گرفتن بوسه از دهان زن ها کار دشواری برای مردها شده....

 

+نوشته شده در شنبه 11 / 8برچسب:,ساعت10:35 قبل از ظهرتوسط yousef | |

از تصادف جان سالم به در برد...
و میگفت زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است
و
خدا همچنان لبخند میزد...!

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

میشه نگام کنی راحت شه زندگیم
چشم بر ندار ازم میپاشه زندگیم
لب بستم از تو افطار می کنم
من عاشق تو ام اقرار می کنم
اقرار می کنم به یاد تو هنوز
هم سخته خواب شب هم خنده های روز
از تو حواسمو هی پرت میکنم
با قلب بی کسم هی شرط میکنم

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

درست زیر گوشمان،آدم ها با درد هایشان درگیرند
و ما همچنان جُک میسازیم و به ریش خودمان می خندیم!!

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |


آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !
کسی که معمولا زیاد نمیبینیش ولی دلت میخواد ببینیش بهت تلفن کنه
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
بدون دلیل بخندی
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف میکنه
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی !
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما مییاره
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

گاهی وقتها نوشتنت نمی اید
قدم زدن را هم دوست نداری
چای هم برایت بی مزه شده
از سیگار کشیدن میترسی
از حرف زدن با دیگران حالت بهم میخورد
حتی اعصابت هم خورد نیست
خسته نیستی
دل زده نیستی
اما تا دلت بخواهد غم داری
شاید الکی
بعضی وقتا حالتان مثل همیشه ی من است

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

بعضی وقتا دلم میخواد خودمو محکم بغل کنم و بگم: " چرا غصه میخوری دیوونهههههه؟ من که پیشتم...."

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

مَـטּ خوبَمـ...مَـטּ آراممـ...مَـטּ قول בآבهـ اَمـ

فَقط گآهے בلتنگـ میشومـ....בلتَنگـ تَر اَز هَمهـ בلتَنگـے هآ

گوشهـ اے مینشینَمـ... بآختَـטּ هآ و صِـבآے شکستَـטּ هآ رآ میشٌمآرمـ

טּمیدآنمـ مَـטּ کٌـבآمـ اٌمیـב رآ نآ اٌمیـב کَرבمـ...کٌـבآمـ خوآهش رآ نشنیدمـ

+نوشته شده در 1 / 8برچسب:,ساعت11:23 قبل از ظهرتوسط yousef | |

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 37 صفحه بعد