Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

وای از اون روزی که صبح نمی شه...از اون غمی که می مونه همیشه

وای از اون که خیلی دوسِش داری...اما نمی تونی به روش بیاری

وای از این که قدرتو ندونن...بیان بگن می مونن و نمونن

وای از اون که خیلی دوسِت داره...اما باید بره تنهات بذاره

حال و هواتو نه نه،تنهاییاتو نه نه...درد و غماتو نه نمی دونن

غم صداتو نه نه،تنهاییاتو نه نه...حال و هواتو نه نمی دونن

وای از اون روزی که می دونی و...می خوای بری اما نمی تونی و

دیر شده بسته تمومِ راه ها...خسته شدی از خودتو نگاه ها

وای از آدما و قصه هاشون...وای از عمری که سوزوندی پاشون

عادتشونه که تو رو بِرونن...وقتِ خوشی تو رو خودی ندونن

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

من عادتم شده تنها بدونِ تو...هر روز راه برم تو این پیاده رو

من عادتم شده چیزی نَخوام اَزَت...فکرِ منو نکن خوبم گلم فقط

دلواپسِ تواَم که ساده می شکنی...کوه غمی ولی حرفی نمی زنی

می ترسم از پسِ دردات برنیای...من عادتم شده چیزی اَزَم نخوای

دردا و خستگی مال خودت شده...چیزی نمی گی و اصرار بیخوده

اصرار می کنم،انکار می کنی...حرفای قبلتو تکرار می کنی

این که تو می گی من تنها کسِ تواَم...دنیاییه ولی دلواپس تواَم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

نبودی به جات من نشستم با اَبرا تو بارون...نشستم تو دالونِ تاریک و سردِ زمستون

نبودی ولی من با عطرت پریدم با یادت شکفتم...پُر از غصه بودم پُر از گریه اما به هیشکی نگفتم

به هیشکی نگفتم شبم بی ستاره ست...به هیشکی نگفتم دلم پاره پاره ست

غرورم نمی ذاشت سَرم خم شه جایی...به هیشکی نگفتم عذابه جدایی

دو چشمِ تَر اومد،بد و بدتر اومد...به هیشکی نگفتم

صبوریم سَر اومد،دَمارم دَر اومد...به هیشکی نگفتم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

نیستی ببینی،شب عاشقونَس...بوی تو داره،پُر از بهونَس

نیستی برَنجی از غربت من...از گریه ها که تموم نمی شن

لحظه گرفتَس،پنجره ماته...خونه اسیرِ خاطره هاته

نیستی صدا نیست که پَر بگیرم...برات بخونم،برات بمیرم

وقتی تو بودی خاطره دلخواه...دغدغه بی رنگ،دلهره کوتاه

نه وحشت از شب نه ترسی از راه...همیشه لبخند رو صورتِ ماه

نیستی بخندی عوض شه غربت...قصه بخنده،رد شه مصیبت

نیستی که گل نیست،نیستی که سرده...نیستی که دیره،نیستی که درده

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

آخه این چه عشقیه که پُر از آزاره...این چه دوس داشتنیه که همش انکاره

کار من سوختن و کار تو سوزوندن...تو با دنیای خودت من و تنها موندن

حالم اصلا خوش نیست...روبه راه نیست،بَده

تا نرفتم برگرد...منو از دست نده

روتو از دنیامو غصه هاش می گیری...بی صدا میای و بی تفاوت می ری

خودمو تو دنیات بی خودی گم کردم...خودمم وا موندم،پیِ چی می گردم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

من دیگه نمی دونم،نه دیگه نمی دونم...چه جوری باید بگم بدون تو نمی تونم

من دیگه نمی تونم،نه دیگه نمی تونم...نمی تونم خودمو به گردِ پات برسونم

دلِ نازکمو با گِله هات...با گفتن از فاصله ها اِنقدر نلرزون

نگو از رفتنت چیزی به من...چشامو از جدا شدن دیگه نترسون

نسوزون صدامو نرو...نگیرش هوامو نرو

پریشون نکن حالمو...نگاه کن چشامو نرو

تموم شده طاقتم...به لب رسیده جونم

چطور می تونی بری...وقتی می دونی بی تو نمی تونم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

رو نیمکتِ بی تو...تو قلبِ پاییزم

تا تو بیای خوبم...هستم،نمی ریزم

رو نیمکتِ بی تو...برگا رو می شمارم

هر وقت می خندم...هر وقت می بارم

تو نم نمِ بارون...یاد تو همرامه

این شهرِ غمگین باز...زیرِ قدم هامه

وقتی که تو نیستی...دنیا میاد پیشم

یادت که می افتم...دلتنگ تر می شم

روزام بدونِ تو...مثلِ هَمَن همه

هیشکی مثل تو نیست...شکلِ غمَن همه

دور و بَرم پُره...از این و اون ولی

جاتو نمی گیرن...خیلی کَمَن همه

از تو چه پنهون این...دلشوره و غم،درد

دنیامو پُر کرده...هر وقت شد برگرد

هر وقت شد برگرد...تا خوب تر باشم

تا تو بیای هستم...از هم نمی پاشم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

دلخور از وسوسه ی بی پایان...شاکی از خودزنیِ بی جبران

بهترین فرصتو از کف دادم...بدترین جای زمان افتادم

من به این فاجعه عادت کردم...که برم،خسته بشم،برگردم

پشتِ بی حوصلگی پنهون شم...بشنوم،چیزی نگم،داغون شم

من به این ناخوشیِ هر روزه...که نفَس گیر و تبسم سوزه

نبضِ احساسمو عادت دادم...نمی پرسم که چرا افتادم

+نوشته شده در 23 / 12برچسب:,ساعت11:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

غمخانه یکی!سوز یکی!درد یکی!

از این همه ات به ما بیاموز یکی

پایان حدیث آسمان اینگونه است

دیروز دوتا پرنده امروز یکی.......

+نوشته شده در 3 / 10برچسب:,ساعت12:25 قبل از ظهرتوسط yousef | |

من یک دخترم...
وقتی خسته ام...
وقتی کلافه ام...
وقتی دلتنگم..
وقتی از بغض پرم...
بشقاب ها را نمی شکنم...
شیشه هارا نمی شکنم..
غرورت را نمی شکنم...
قلبت را....دلت را نمی شکنم..
در این تنهایی زورم به تنها چیزی که میرسد این بغض لعنتی است...

+نوشته شده در 3 / 10برچسب:,ساعت12:25 قبل از ظهرتوسط yousef | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 37 صفحه بعد