همه چی داغونه تو ازم دل کندی این چه منفوره که تو به من می خندی همه چی داغونه غصه ها بیدارن دل ندادی دیگه تو به احساس من همه چی داغونه من چقدر بی حالم پیشم نیستی حالا از خودم بیزارم تو ازم دل کندی از چشات معلومه من چقدر بدبختم همه چی داغونه
چشاتو وا کن و زل بزن بهم واسه دیدن تو اینجا اومدم چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می ذارم چه دنیایی تو چشمات، چقدر دنیامو دوست دارم
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بوده ام ، همیشه و در همه جا
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره آری با تو هستم با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود با خودم عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو را دیدم و گفتم : بی تو میمیرم من یه فنجون چای داغ و به تو ترجیح میدم چون اون فقط زبونم میسوزونه و تو دلمو
گوشم از اين حرفا پره قلبتـــــو باور ندارم ميخوام يه بارم كه شده من تو رو تنهـــــا بذارم ميخوام كه به نداشتنت يه ذره عادتـــــ بكنم ميرم شايد با رفتنم فكر تو رو حذفـــــــ بكنم احساس مهربون تو درگير احساس ديــگه س نه ديگه عشقتو ميخوام نه اين حس و نه ايـــــــن قفس خيلي غريب واسه من سردي اون نـــگاه تو دروغه ازعشق گفتنت اينه همه گنـــاهه تو
من در همین خیابان همین کوچه همین خانه گم شده ام من در همین اینجا یی که تو نیستی در آغاز قاصدکهای بی سرانجام جوانه های ناتمام گردنه های حیران گم شده ام
دلم گرفته ، كه روي شاخه نارنج مي شود كه در سكوت ميان دو برگ اين |
About![]()
واي اگه خون سياوش دامن شبو بگيره اگه باز به زخم رستم سهراب قصه بميره واي اگه درفش كاوه بشه باز خنجر ضحاك اگه باز از تخت جمشيد خسرويي بيفته رو خاك واي اگه كمون آرش بشكنه به دست كينه واي اگه دوباره شيرين مرگ فرهادو ببينه كاشكي بغض دماوند خون نشه قلب ستاره كاش نيا روزي كه مهتاب توي كوچه پا نذاره كاشكي از چشماي مجنون خواب ليلي رو نگيرن كاش فرشته هاي عاشق توي آسمون نميرن غم سرداراي جنگل به دل خزر ميمونه دوباره خروش كارون قلب شب رو مي سوزونه چشاي معصون زرتشت از يادارس نميره قلعه ها ميريزن اما بغض بابك نميميره ديگه از غرور اين خاك چي ميمونه چي ميمونه واسه بچه هاي البرز چه كسي قصه ميخونه
Archives7 دی 13954 تير 1395 5 مهر 1393 3 مرداد 1393 1 مرداد 1393 7 خرداد 1393 6 خرداد 1393 7 ارديبهشت 1393 1 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 7 دی 1392 2 آبان 1392 7 مهر 1392 3 مهر 1392 7 شهريور 1392 3 شهريور 1392 98511 اسفند 1391 98511 دی 1391 4 آذر 1391 2 آذر 1391 1 آذر 1391 98511 آبان 1391 4 آبان 1391 1 آبان 1391 6 مهر 1391 6 شهريور 1391 98511 مرداد 1391 7 مرداد 1391 3 مرداد 1391 2 مرداد 1391 1 مرداد 1391 AuthorsLinks
عشقه من تویی...
تبادل لینک |