Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

همه چی داغونه تو ازم دل کندی   این چه منفوره که تو به من می خندی

همه چی داغونه غصه ها بیدارن   دل ندادی دیگه تو به احساس من

همه چی داغونه من چقدر بی حالم   پیشم نیستی حالا از خودم بیزارم

تو ازم دل کندی از چشات معلومه   من چقدر بدبختم همه چی داغونه

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت12:9 قبل از ظهرتوسط yousef | |

 چشاتو وا کن و زل بزن بهم واسه دیدن تو اینجا اومدم
اومدم بگم هنوز عاشقم زیر حرفای قدیمم نزدم
وقت رفتن به تو گفتم عشقم من یه روز دوباره بر می گردم
تو روزای دوری و تنهایی روز و شب فقط به تو فکر کردم
چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می ذارم چه دنیایی تو چشمات، چقدر دنیامو دوست دارم
با نگاه مهربونت امشب به قشنگی شبه مهتابه
خنده های تو پر از احساسه بعضی وقت ها اخمتم جذابه
نمی دونم تو کی بودی اما من دیونه رو مجنون کردی
دلمو تو عشق تو گم کردم وقتی موها تو پریشون کردی

چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می ذارم چه دنیایی تو چشمات، چقدر دنیامو دوست دارم

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت12:0 قبل از ظهرتوسط yousef | |

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:55 قبل از ظهرتوسط yousef | |

با تو بوده ام ، همیشه و در همه جا

با تو نفس کشیده ام ، با چشمان تو دیده ام

مرا از تو گریزی نیست

چنانکه جسم را از روح و زمین را از آسمان و درخت را از آفتاب

تو دلیل من برای حیات بودی و هستی

و چنان با این دلیل زیسته ام که باور کرده ام

علت بودن من تو هستی

پاسخ من به آغاز و پایان زندگی این است


)
همیشه با تو (

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:46 قبل از ظهرتوسط yousef | |

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس که هیچ کس نبود

همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره

آری با تو هستم

با تویی که از کنارم گذشتی

و حتی یک بار هم نپرسیدی

چرا چشمهایم همیشه بارانی است

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:44 قبل از ظهرتوسط yousef | |

شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست

 این دل با نگاهی سرد پرپر می شود

 با خودم عهد بستم

 بار دیگر که تو را دیدم

بگویم از تو دلگیرم

ولی باز تو را دیدم  و گفتم :

 بی تو میمیرم

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:40 قبل از ظهرتوسط yousef | |

من یه فنجون چای داغ و به تو ترجیح میدم

چون

اون فقط زبونم میسوزونه و تو دلمو

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:36 قبل از ظهرتوسط yousef | |

 

گوشم از اين حرفا پره  قلبتـــــو باور ندارم

ميخوام يه بارم كه شده من تو رو تنهـــــا بذارم

ميخوام كه به نداشتنت يه ذره عادتـــــ بكنم

ميرم شايد با رفتنم فكر تو رو حذفـــــــ بكنم

احساس مهربون تو درگير احساس ديــگه س

 نه ديگه عشقتو ميخوام نه اين حس و نه ايـــــــن قفس

خيلي غريب واسه من سردي اون نـــگاه تو

دروغه ازعشق گفتنت اينه همه گنـــاهه تو

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:35 قبل از ظهرتوسط yousef | |

 

من در همین خیابان

همین کوچه

همین خانه گم شده ام

من در همین اینجا یی که تو نیستی

در آغاز قاصدکهای بی سرانجام

جوانه های ناتمام

گردنه های حیران گم شده ام

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:25 قبل از ظهرتوسط yousef | |

دلم گرفته ،


دلم عجيب گرفته است.


و هيچ چيز ،


نه اين دقايق خوشبو،

 

كه روي شاخه نارنج مي شود
خاموش ،


نه اين صداقت حرفي ،

كه در سكوت ميان دو برگ اين


گل شب بوست،


نه هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف


نمي رهاند.


و فكر مي كنم


كه اين ترنم موزون حزن تا به ابد


شنيده خواهد شد.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1برچسب:,ساعت11:21 قبل از ظهرتوسط yousef | |

صفحه قبل 1 ... 22 23 24 25 26 ... 37 صفحه بعد